چهارشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۲

متاسفم.همه چيز در ذهنم به هم پيچيده و نمي تونم از تو اين آش شله قلمكار حقيقت رو بيرون بكشم.
مگه نه اينكه گفته بودن كه فرشته ها قدرت خطا كردن ندارن؟ مگه نه اينكه اونا معصومن نه به علت آگاهيشون بلكه بعلت عدم توانشون براي گناه كردن؟ پس چطور شيطان مرتكب گناه تمرد شد؟ مگه نميدونست خدا هرچي بگه درسته و اون كه فقط پادوي خداست بايد بگه چشم؟ چطور تونست در برابر خدا بايسته؟و خدا چطور او رو پادشاه متمردين كرد؟ اينكه شيطان در آتش جهنم بسوزه هم از اون حرفاست. شيطان كه خودش از آتيشه.اصلا جسم داره كه بسوزه؟ و چطور خدا كه ارحم الراحمينه و دوستدار بنده هاشه به يه فرشته متمرد كه بايد مجازات بشه اينقدر اختيارات داده كه بتونه نسلهاي بشر رو متمرد كنه و برا خودش دار و دسته درست كنه؟
ديگه اين قصه ها به درد بچه ها ميخوره. شما رو به خدا وراي اين افسانه پردازي ها يه جوابي به من بديد...من ديگه از هاويه و مار غاشيه نميترسم. من ديگه بهشت تجري من تحتها الانهار برام جالب نيست.ديگه برام متقاعد كننده نيست كه چرا خدايي كه تو كتابش ميگه ما هركسي رو كه بخواهيم هدايت ميكنيم و هركسي را بخواهيم گمراه ميكنيم ما آدما رو صاحب اختيار سرنوشتمون كرده باشه. اين چه اختياريه؟اگه كسي با اين حرفا متقاعد نشه كجا بايد دنبال حقيقت بگرده؟؟

هیچ نظری موجود نیست: