یکشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۲

سلام
از باگز باني بدم مياد.يه خرگوش لوس و ننر با يه هويج گوشه لبش كه بي ادبانه گازش ميزنه.مردمو تو هچل ميندازه و به ريششون مي خنده.نهايت لوسي.از بيپ بيپ و كايوت بدم مياد.فكر ميكنم كسي كه متن اين كارتونو نوشته دچار ساديسم بوده.كايوت بدبخت هر لحظه به فجيع ترين وضعي تيكه پاره ميشه.از سيندرلا بدم مياد. نهايت تحقير يك زن.زني كه بطور ديفالت در حضيض بدبختيه و خوشبختي تنها توسط مردي بهش داده ميشه اونم فقط به خاطر اينكه زيباست.يك ضد الگوي عالي براي دختر بچه هاي ما.زيباي خفته هم مثل همين.زنها به بوسه يك پرنس احتياج دارند تا به زندگي برگردند.از تاسماني بدم مياد. يه فرفره وحشي.از كارتون پادشاه و من بدم مياد.يه زن انگليسي كه بعنوان معلم بچه هاي پادشاه يه جايي (فكر كنم تايلند) به اونجا ميره و اونا رو آدم ميكنه.القاي سروري انگليس بر دنيا.
در عوض پلنگ صورتي رو دوست دارم.رگه هاي طنز زيبايي كه در قالب ساده ترين نقاشي گنجونده شدن و هرگز كهنه نميشن.تام و جري رو هم صرفنظر از اينكه وقتي بلايي سر تام مياد غصه ميخورم دوست دارم.تام و جري هم خيلي شيرينن و هم سركوب يكطرفه نيست و گاهي تام هم از پس جري بر مياد و خيلي وقتها هم تصميم ميگيرن كه با هم متحد باشن.
راستي در مورد كارتون هايي كه بچه هامون نگاه ميكنن چقدر فكر ميكنيم؟براي بچه هامون دلم ميسوزه كه مجبورن كارتون هاي خوب رو با زبان اصلي نگاه كنن و فقط تصويرشو ببينن و هيچي از مضمونش نفهمن.چقدر فيلتر صدا و سيما ريزه كه اينهمه كارتون خوب و بدرد بخور توي ماهواره لايق دوبله شدن ديده نميشن و بچه هاي ما خوب و بد رو درهم نگاه ميكنن؟برنامه كودك تلويزيون خود ما چطوره؟ يه عروسك كه همه ش جيغ ميزنه و كلماتش توي صداي جيغ جيغوش محو شدن و يه مجري كه هي حرف ميزنه هي حرف ميزنه و بعد از نيم ساعت يه كارتون رنگ و رو رفته كه موزيكش مال خودش نيست.بعد براي تماشاي كارتون بعدي بچه ها بايد دوباره صداي جيغ جيغ و وراجي هاي مجري رو تحمل كنن.
طفلك بچه ها.

چهارشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۲

سلام دوستان
ديروز حين مطالعه كتابي به مطلب جالبي برخوردم.نويسنده كتاب از كتابي به نام صدمين ميمون نام برده بود كه در آن تحقيقاتي در مورد رفتار جمعي گونه هاي زيستي انجام گرفته بود.در بين گروهي ميمون كه زير نظر تيم تحقيقاتي بودند يكي از ميمونها رفتار جديدي را آغاز ميكند.به تدريج ميمونهاي اطرافش به اين رفتار توجه نشان ميدهند و كم كم همه اين رفتار را از خود بروز ميدهند.وقتي همه ميمونها به اين رفتار خاص رو كردند ميمونهاي ديگر در جاهايي كه كوچكترين تماس و ارتباطي با اين مجموعه نداشتند نيز اين رفتار را از خود بروز دادند.اين تحقيق پايه اي شد براي نظريه"توده بحراني گونه ها". اين نظريه بيان مي كند كه اگه تعداد مشخصي از يك گونه زيستي كه به آن "توده بحراني" مي گويند رفتار خاصي آغاز كنند اين رفتار به بقيه اعضاي گونه تعميم پيدا ميكند.
وقتي خوب به كنه قضيه فكر كنيم بسيار تامل برانگيز است و حتي به عنوان يك ابزار ميتواند عمل كند.يعني اگر گونه انسان به تعداد بحراني رفتار خاصي نشان دهند اين رفتار در بقيه گونه ظاهر خواهد شد. بي بندو باري جنسي،رفتارهاي ضد اخلاق، عرفان، عشق و هزار رفتار و عقيده ديگر...
يعني مي شود اميدوار بود كه تعداد عاشقان و روشن بينان به حد بحراني برسد و بشريت رستگار شود؟؟؟

یکشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۲

اون بالا ها بودي.خيلي بالا.اونقدر كه براي ديدنت بايد سرمو تا جاي ممكن بالا مي بردم.دور بودي. اونقدر دور كه ديگه حست نمي كردم.اونقدر دور و بر تختت پر از چاپلوسها و پارتي بازها بود كه جايي براي من نمونده بود.
خوشحالم كه اومدي پايين.پايين تا روي زمين در كنار من.من رو احاطه كردي و در تو غوطه خوردم و غرق لذت شدم.متشكرم.

سه‌شنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۲

سلام
در اين لحظه آنقدر احساس شادي و خوشبختي ميكنيم كه فقط دلم خواست اين احساسمو با شما شريك بشم.
ده كيلو وزن كم كرده ام و شلوارهاي قديمي رو از بايگاني بيرون كشيدم و دوباره فعال كردم.تا عيد شگفتي آفرين خواهم بود.

دوشنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۲

سلام
ديروز شخصي نكته جالبي به من ياد داد كه دوست دارم اونو با شما شريك بشم.
صحبت در مورد موفقيت بود.از من خواست تا چند تا كلمه همه خانواده با موفقيت نام ببرم.توفيق، وفاق، موفق، توافق،وفق و... در جواب گفت كه ريشه تمام اين كلمات "وفق" به معناي سازگاريه. يعني كسي كه سازگاري بهتري با شرايطش داشته باشه موفقه.اين خيلي خوبه كه به علت به وجود اومدن اين شرايط فكر كنيم و سعي كنيم خوبي ها و بدي هاشو كشف كنيم و از اون كسب تجربه كنيم اما اينكه بتونيم خودمونو با شرايط سازگار كنيمه كه به ما آرامش ميده.
**********
آرام عزيز در مورد اهداف و راههاي رسيدن به آنها سوال كرده بود كه اينجا بطور خلاصه عرض ميكنم:
1-اهداف كوتاه مدت و دراز مدت خود را مكتوب كنيم
2-براي رسيدن به اهداف زمان بندي داشته باشيم.براي اين منظور زمان كمتر از 30 روز قائل نشويم و ا گر زمان رسيدن به هدف از يكسال بيشتر بود آنرا به هدفهاي مقطعي كمتر از يكسال تقسيم كنيم
3-از بين اين اهداف سه الي پنج هدف اصلي تر يا بر حسب اولويت را انتخاب كنيم و انرژي خود را به روي آنها متمركز كنيم. فعاليت همزمان براي رسيدن به چندين هدف باعث كم شدن انرژي اختصاص يافته براي هر هدف ميشود.
4-منابع و امكانات خودمان را بر آورده كنيم.اين منابع و امكانات بيرون از وجود ما نباشد و وابسته به شخص ديگري نباشد.
5-موانع و مشكلاتي كه به خود ما بازميگردد را هم بررسي كنيم.انگشت اشاره در همه حالت به سمت خود ما است.
6-الگوي مناسب انتخاب كنيم.الگو هميشه بايد در مسير رسيدن به هدف تنها چند گام از ما جلوتر باشد.الگو هاي دست نيافتني را مد نظر قرار ندهيم.
7-يكي از مهمترين كارها پيدا كردن قدم اول است.همه كارها پله پله و قدم به قدم بايد انجام شود.با مطالعه و بررسي ميتوانيم اولين گام را پيدا كنيم.
8-پشتكار داشتن و نا اميد نشدن. تجسم دست يافتن به هدف ميتونه انگيزه رو هميشه قوي نگه داره.
9-پذيرش ذهني و رواني . يعني اينكه ذهن خود را براي گام برداشتن در راه رسيدن به هدف آماده كنيم.
10-بهتر است ديگران را از نحوه فعاليت خود آگاه نكنيم. هر كسي با ديدگاهي كه منحصر به شخص خودش است به قضايا نگاه ميكند و ابراز اين عقايد ميتواند ما را در راه رسيدن به هدف سست يا بي انگيزه كند. البته اين مطلب با مشورت تفاوت دارد.ما براي مشورت شخص كار آمد و متخصصي را بعنوان مشاور انتخاب ميكنيم.

اميدوارم به دردتون بخوره

سه‌شنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۲

سلام
چقدر هديه دادن در بين ما منسوخ شده؟ چقدر خوشحال كردن همديگه برامون كمرنگ شده؟ چقدر هديه ها زير بار ابتذال مدفون شدن؟ هديه اي كه پشتش عشق و تفكر وجود نداشته باشه چه ارزشي ميتونه داشته باشه؟ هديه اي كه از سر رفع تكليف از اولين مغازه با عجله خريده شده؟ يا حتي از اون بدتر زحمت فكر كردن به خودمون نداديم و از طرف ميپرسيم چي لازم داري؟ يا ديگه بدتر از همه نه زحمت فكر كردن به خودمون ميديم و نه زحمت تهيه.يه پولي ميديم خودش براي خودش كادو بخره!!!اسم اين هديه س يا صدقه؟
كودكانه
-ماشين بابات چيه؟
-سبد مشكي!(سمند مشكي)
-با كي سوار ماشين مي شي؟
-با بابا،ما ماما، دا دادا!
(بچه هاي دو سال و نيمه هم منطق دارن(
**********
بچه رو به مادرش:
مامان از اين توت فرنگي ها بخر بريم خونه برام شير موز درست كن!
**********
نسترن: مامان امروز سپهر اينقدر شيك شده بود كه همه ش دلم ميخواست باهاش برقصم.كت و شلوار و پاپيون داشت و به موهاشم ژل زده بود.(بچه حلال زاده به مامانش ميره!)
بعدش توي دفتر نقاشيش عكس خودش و سپهرو كشيد و وقتي من گفتم سپهر چند سالشه با اخم بهم گفت سپهر نه،آقا سپهر.خدا به داد من برسه!

یکشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۲

من مويه نميكنم.حتي در مرگ پدرم هم مويه نكردم.مگر براي جشن تولد كسي گريه ميكنند؟مرگ آغاز است نه پايان.همه ما وقتي مرده ايم كه در بند تن محبوس شده ايم.ما را از نيستان ببريده اند و در قفسي به نام جسم زندانيمان كرده اند.براي رها شدن پرنده اي از اين قفس و بازگشت او به اصلش نبايد گريست.تمام گريه هاي بازمانده ها براي خودشان است. براي اينكه بدون او چه كنند و چگونه فقدان از دست رفته را تحمل كنند وگرنه براي از دست رفته فقط تاسف است و حسرت.

شيرين جان تولدت مبارك

جمعه، دی ۱۲، ۱۳۸۲

راهنماي عملي زنده ماندن در زلزله
به نقل از وبلاگ كتابدار
سلام
اين روزا همه به زلزله فكر ميكنند. همه افكارشون حول بم و آسيب ديده هاي اونجا مي چرخه.همه گپ زدنها در مورد كمكهاي مردمي و راههاي بهتر كمك به آسيب ديده هاست.هر كس راهي رو كه بهتر ميدونه پيشنهاد ميكنه و...
اين ميون من دارم به اين فكر ميكنم كه اگه تو تهران زلزله بياد چه فاجعه عظيم انساني شكل ميگيره.دولت ما براي رفع و رجوع زلزله تو شهر كوچيكي مثل بم آمادگي نداره. نه چادر نه امكانات و نه برنامه ريزي.وقتي چنين اتفاقي ميفته اونقدر همه چيز گره ميخوره و بي برنامه ميشه كه كمكها هم ساعات متمادي بايد تو راه بندون بمونن.حالا تجسم كنين تهران رو با 18 ميليون جمعيت روزانه و كوچه هاي تنگ و آپارتمانهاي كاغذي يكبار مصرف.ساخت و ساز بي رويه و بدون ظوابط توي تهرون رو كه اكثرا ديده ايم.كوچه هاي 6 متري كه محصور با آپارتمانهاي 6 واحد و بيشتر هستند.واقعا به يه همچين محله اي چطور ميشه كمك رسوند؟تهروني كه وقتي يه بارون نم نمك توش ميباره تو خيابون فاطمي كه نسبتا هم بالاي شهره آب تا لاستيك ماشينا بالا مياد.تهروني كه با يه برف و بارون از كار ميفته و برق و گازش قطع ميشه.تهروني كه تا هوا از 37 درجه بالاتر ميره آب به همه مردم نميرسه.خونه هايي كه فقط با پول دادن به شهرداري و رشوه هاي قانوني ساخته شده اند.آپارتمان هايي كه مثلا بايد قانونا ضد زلزله باشن ولي همه مون ميدونيم كه تو تهرون ميشه پول داد و سر سبيل شاه نقاره زد.واقعا توي اين شهر كه در مواقع معموليش ماشين آتش نشاني تو ترافيك گير ميكنه و سه ربع ساعت طول ميكشه كه به محل حادثه برسه تو اوضاع خطرناك چه اتفاقي ميتونه بيفته؟