شنبه، مهر ۰۵، ۱۳۸۲

سلام
حدود يكسال پيش در يكي از روزهاي پاييز به اتفاق خواهرم كه از خارج از كشور به ديدن ما آمده بود به بازار بزرگ تهران رفتيم.پس از گشت و گذار فراوان در بازار و كلي خريدهاي غير ضروري به قسمتي رسيديم كه دور تا دور بساط تسبيح فروشها به راه بود.خواهرم براي سوغات مشغول خريد تسبيح بود كه من متوجه يك رشته از بلورهاي سبز رنگ كه بصورت گردن بند در آمده بودند شدم. از فروشنده قيمت پرسيدم. فروشنده گفت چهار هزار تومنه.پرسيدم چقدر گرون؟؟ گفت خانوم شيشه كه نيست . اينا سنگ جيد(فكر ميكنم يشم) هستند.از اونجايي كه من خيلي خريد غير ضروري داشتم از خريد جيد صرفنظر كردم و رفتيم.در مدت اين يكسال اون رشته گردنبند (كه ابتدا ميخواستم براي نسترن بخرم) همه اش توي ذهنم بود.هفته گذشته كه براي خريد به بازار رفته بودم و از بس دور خودم چرخيدم تو بازار گم شدم درست به بساط همون تسبيح فروش سال گذشته رسيدم. گردن بند جيد همانجا منتظرم بود.با اختلاف 500 تومان آنرا خريدم.با خودم گفتم حتما مال من بوده كه يكسال فروخته نشده و منتظر من مونده تا من بيام تو بازار گم بشم و از اينجا سر در بيارم و ببرمش خونه...
سرتونو درد نيارم.گردن بند رو تا به حال فقط سه دفعه توي گردنم انداختم اما اتفاق عجيبي برام افتاد. درد گردن من كه دو ماه بود بيچاره ام كرده بود ناگهان از بين رفت.باور كنيد خرافاتي نيستم اما مطالبي در مورد شفاي انرژي درماني با كريستالها شنيده بودم.ديشب اتفاقي در شهر كتاب با كتابي در همين رابطه مواجه شدم و آنرا خريدم.سنگ جيد سنگ مختص متولدين ميزان است.نميدونم از بين رفتن ناگهاني درد گردنم ميتونه به گردن بند مربوط باشه يا نه اما به نظر خودم خيلي بعيد بود كه دردي كه بيش از دو ماه خواب از چشمم گرفته بود و با هيچ مسكني تسكين پيدا نمي كرد اينجور ناگهاني ناپديد بشه...

هیچ نظری موجود نیست: