دوشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۲

خدا كه روزي همه رو پخش ميكرد روزي ما رو گرفت تو مشتش و از بالا پاشيد به سر تا سر ايران.حالا شوهر خسته من هر روز بايد به يه شهر بره و اونا رو جمع كنه.شنبه ساري، يكشنبه ساوه، دوشنبه استثنائا تهران، سه شنبه اهواز، ...
و من سهم دلهره پنجاه زن رو نصيب خودم كردم.هر سفر هزار خطر...

هیچ نظری موجود نیست: