سلام
اميدوارم حال همه تون خوب خوب باشه.
من ديروز از استاد كلاسم اجازه گرفتم كه مطالبشو اينجا نقل قول كنم چون يه جورايي احساس عذاب وجدان ميكردم.بحث جلسه سوم كلاس در مورد هدف يابي بود.وقتي استاد از ما خواست كه اهدافمونو بنويسيم ما هم نشستيم و اهداف گنده گنده نوشتيم بهمون گفت همه تون بي هدفين!هدف بايد تعريف كاملا روشن و بي ابهام داشته باشه مثلا خوشبختي نمي تونه هدف باشه(ميتونه مقصد باشه) و اينكه كلي ترين حالت خواسته هاي ما "مقصد " نام دارند و بعد كه كمي تقسيم بندي كرديم اونا "ارزش " ناميده ميشن ولي اهداف كاملا بايد روشن و بي ابهام باشن تا بتونن ايجاد حركت بكنن.مثل يه مسافرت كه بايد مقصد و زمان و وسيله رسيدن به مقصد و...كاملا روشن باشند.بعد از اون 8 كليد طلايي براي رسيدن به اهداف دادن كه بطور اجمالي اينها هستند: يكي اينكه همزمان نبايد در مورد همه اهداف فعاليت كرد چون انرژي تحليل ميره.و اينكه برنامه زماني مشخصي بايد داشت يعني زماني بيش از 30 روز و كمتر از يكسال براي رسيدن به هر هدف بايد تعيين بشه. اگه هدف بزرگتر از اونيه كه تو يكسال بهش دست پيدا كنيم بايد اونو به اهداف جزئي تر تقسيم كرد. بايد الگويي مناسب پيدا كرد كه دو سه قدم از ما جلوتر باشه و راه رسيدن به هدف رو بايد پله پله طي كنيم.بايد در اولين قدمي كه برميداريم استوار و با پشتكار باشيم و...خلاصه بحث جالبي بود و اميدوارم كه به درد شما هم بخوره.
بحث جلسه چهارم فوق العاده شگفت انگيز بود.نه اينكه بحث سنگيني باشه ، دامنه عظيمي داره.بحث ضمير ناخودآگاه و عملكرد اون بود.
مغز ما دو قسمت داره كه يكيش به اعمال ارادي ما دستور ميده و ديگري اعمال غير ارادي ما رو كنترل ميكنه. قسمت ارادي فكر ميكنه، تصميم ميگيره اما اجرا كردن يا نكردن اون تصميم خيلي مشخص نيست. ممكنه شما تصميم بگيرين بنشينين اما منصرف بشيد.قسمت غير ارادي نه فكر ميكنه و نه تصميم ميگيره، فقط اجرا ميكنه.يعني به برنامه هايي كه بهش داده شده عمل ميكنه.اگه عملي تكرار بشه ميتونه از قسمت ارادي به غير ارادي منتقل بشه مثل رانندگي يا تايپ و... همچنين ضمير ناخودآگاه ما از طريق كلام و فكر هم پيام ميگيره.اين دامنه اش خيلي وسيعه يعني گفتار تكراري ما يا افكاري كه زياد توي مغز ما تكرار ميشن ميتونن به ضمير ناخودآگاه سپرده بشن و افكار ما از اونجايي كه از جنس انرژي هستن توي جهان اطراف ما تاثير ميذارن.يعني اگه فكر كنيم بدبختيم اين بدبختي در ما دروني ميشه و واقعا برامون بدبختي پيش مياد.بنابراين ضمير ناخودآگاه ميتونه به صورت يه شمشير دو لبه عمل كنه.بايد به گفتار واعمالمون بيشتر دقت كنيم. يه كلمه بي شعور اگه زياد تكرار بشه ممكنه باعث بي شعور شدن واقعي بچه مون بشه و...همچنين ميتونيم از اين نكته استفاده كنيم و ضمير ناخودآگاهمونو طوري ست كنيم كه ما رو موفق كنه.
بايد از اين به بعد به رفتار و گفتارمون و پيامهايي كه به خود و اطرافيانمون ميديم بيشتر دقت كنيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر