دوشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۲

سلام
ديروز اولين جلسه از جلسات آموزشي روشهاي موفقيت و ان ال پي بود كه توي مهد كودك نسترن برگزار ميشه.بعضي نكاتي كه مطرح ميشدند جالب بودند و بعضي هاشون منو مثل ترقه از جا ميپروندن و كم مونده بود داد بزنم.مثلاوقتي استادش نيازهاي مردان رو مطرح ميكرد ميگفت مردها احتياج به تحسين، توجه، به رسميت شناختن قدرت و اعتماد دارن. صد بار اومدم بگم زنها هم به همين چيزا احتياج دارن.مطمئنم جلسه بعد كه در مورد نيازهاي زنان صحبت ميشه ميخواد بگه زنها احتياج دارن كه از دستپختشون تعريف بشه! اون وقت تضمين نميكنم كه كتكش نزنم.
اما يه بحث جالب داشت.از نظر تاثير پذيري آدما به سه دسته تقسيم ميشن: بصري، سمعي و لمسي.بعضي ها تاثيرات بصري رو بيشتر ميپذيرن مثلا اگه ازشون بخواهين يه مطلبي رو تعريف كنن به خوبي متوجه ميشين به چيزهايي كه ديده بيشترين اهميتو ميده و تاكيد ميكنه.اينجور اشخاص رو ميشه از طريق بصري تحت تاثير قرار داد.دسته ديگه افرادي هستن كه از طريق شنيداري بيشتر تاثير ميگيرن. مثل خانوما كه هميشه از شنيدن "دوستت دارم" لذت ميبرن.به همين دليل با اشخاص سمعي از طريق كلام و موسيقي و...ميشه ارتباط بهتري برقرار كرد.دسته ديگه لمسي هستند و تاثير پذيريشون بيشتر از تماس فيزيكيه مثل بچه ها كه دوست دارن نوازش بشن. بصري و سمعي و لمسي بودن تو همه ما وجود داره اما در ارتباطاتمون گاهي يكيشون به ديگري مي چربه. مثلا من در ارتباط با همسرم سمعي هستم و در ارتباط با دخترم لمسي.اگه آدما بتونن تشخيص بدن كه طرف مقابلشون از چه مدل ارتباطي بيشتر لذت ميبره و نيازهاش تو كدوم دسته از اين سه تا قرار داره ميتونن ارتباط لذت بخش تري رو برقرار كنن.
يه نكته جالب ديگه اين بود كه در برقراري ارتباط ، كلام فقط 7% قضيه رو تامين ميكنه.38% از تن ولحن صدا تامين ميشه و 55% مابقي از حركات گوينده تامين ميشه.يه مقايسه كردم با اينترنت كه اينجا ما فقط از كلام استفاده ميكنيم.بعد به اين نتيجه رسيدم كه نقش لحن صدا و حركات رو ما با اسمايلي ها تامين ميكنيم.يا اينكه كلاممونو اونقدر تقويت ميكنيم كه طرف صحبت ما بفهمه اين بفرمايي كه ما گفتيم منظورمون همون بتمرگ بود!
اگه علاقمند بوديد مطالب بيشتري رو در اين زمينه براتون مي نويسم.
**********
ديروز نسترن با استفاده از خلاقيت خودش چند تا تصوير آدم از نيم رخ كشيد. برام خيلي جالب بود.
**********
ديروز وقتي كلاهشو تا روي ابروهاش كشيدم پايين و شال گردنشو تا بالاي دماغش كشيدم مقاومت كرد.پرسيدم چرا ماماني؟ گفت:آخه اون وقت مردم خيال ميكنن من دزدم!!!

هیچ نظری موجود نیست: