شنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۲

سلام به همه دوستان
راستش چند روزي بود كه خط تلفن خونه ما اشكال داشت. اولش كه يك شبانه روز قطع بود و بعد از وصل شدن هم اونقدر نويز داشت كه تا به اينترنت وصل ميشديم ديسكانكت ميكرد(چقدر فارسي رو پاس داشتم)
از ديشب تا به حال شديدا تله پاتيك شدم.خواب يه نفرو ديدم كه بعد از مدتها باهام تماس گرفت، قبل از روشن كردن تلويزيون موزيكي كه پخش ميكرد تو ذهنم اومد،به كسي فكر ميكردم كه سي ثانيه بعدش بهم تلفن كرد و خلاصه مشغول فكر خوني هستم.(خدا به داد اطرافيان برسه)
يه زنگ تفريح هم براتون دارم:
تو تاكسي نشسته بوديم و با دخترم صحبت ميكردم:
-دخترم ناهار چي خوردين؟(توي مهد)
-دو بشقاب سوپ، يه بشقاب ماست، يه بشقاب عدس پلو،بازم ميخواستم اما بهم ندادن.مامان تو خونه چي داريم؟؟؟
آقايي كه كنار دستمون نشسته بود با چشماي گرد شده نگاهي به دخمل انداخت و از ترس اينكه مادر و دختر اونم بخوريم سريع پياده شد.

هیچ نظری موجود نیست: