یکشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۲

در لحظه مرگ پدرم در يك تلاش كه براي اون لحظه خيلي احمقانه به نظر ميرسيد سعي كردم آئوراي پدرم را ببينم.در زماني به طول شايد يك صدم ثانيه هاله اي به رنگ لاجوردي بسيار شفاف و درخشان، زيباترين آبي كه در تمام عمرم ديده ام، به چشم ديدم.من كه هنوز در ديدن آئورا كاملا موفق نشده ام در آن لحظه خاص آنرا به وضوح ديدم.هاله كامل نبود.يا به دليل اينكه من به چهره پدرم نگاه مي كردم يا به دليل لحظه مرگ فقط اطراف سر را فرا گرفته بود.رنگ آبي زيباي آن به من آرامش داد.

هیچ نظری موجود نیست: