دوشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۳

سلام
براي اينكه از خودم و خاندانم به شما خبري داده باشم:
پدر همسرم عملش انجام شد، با اين توضيح كه پزشك جراح ساعت 8 صبح براي انجام عمل جراحي تشريف آوردند و با ديدن رضايتنامه ما فرمودند كه عمل نميكنن كه نميكنن.خانواده همسرم مجبور به امضاي رضايتنامه بي قيد و شرط شدند و پزشك محترم عمل پدر همسرمو كه قرار بود اولين عمل باشه موكول كرد به آخرين عمل اونهم اگه حال و حوصله شو داشته باشه.اگه حسش نباشه عمل ميمونه براي روز بعد.ما و بيمارمون هم بلاتكليف تا ساعت چهار بعد از ظهر نشستيم تا جناب جراح حسش اومد و گفت مريضو به اتاق عمل منتقل كنين.ساعت نه شب عمل تموم شد و خدا رو شكر همه چيز به خير و خوشي گذشت. البته هنوز نميتونيم نظر قطعي بديم چون ممكنه از لجش پنسي چاقويي قيچي اي چيزي توي قفسه سينه جا گذاشته باشه!(شوخي بود،بنده خدا خيلي تميز و خوب عمل كرد دستش درد نكنه ما كه بي انصاف نيستيم)
درود بر شما

هیچ نظری موجود نیست: